میترسم ، میترسم از لحظه ، لحظه ی عمرم
که بدون تو بگذره ، میترسم از نگاه های
سرد و بی تفاوت که گرمی چشمای تو رو از
یادم ببره
میترسم از سکوتی که راه نفسمو گرفته
سکوتی که نمیذاره اسم تو رو صدا کنم
از این سکوت لعنتی بیزارم ، میترسم
بیا و سکوت قلب خستمو بشکن
خودم نوشتم خیلی دوس دارم نظرتونو راجع بهش بدونم
نظرات شما عزیزان: