توجه:
من توی این وبلاگ هم از خودم ( درد و دل هام ) و هم از مطالبی که خوشم میاد مینویسم.
فقط خواهش میکنم برام کامنت بذارین ممنون میشم
توجه:
من توی این وبلاگ هم از خودم ( درد و دل هام ) و هم از مطالبی که خوشم میاد مینویسم.
فقط خواهش میکنم برام کامنت بذارین ممنون میشم
اومدم بگم ، بگم از همه چی از هر چی که تو دلمه
از هر چی که باعث شده قلبم احساس تنهایی کنه
نمیدونم کار درستی هست یا نه
ولی خیلی وقت بود که دلم یه جای امنو میخواست که بتونم راحت حرف بزنم
جایی که از گفتن حرفام خجالت نکشم
بتونم احساساتمو راحت بگم و هیچکسم جلومو نگیره
گفتم شاید اینجا بهترین جا باشه چون نه کسی منو میشناسه نه منو میبینه
همیشه واسم سخت بود که تو صورت بقیه نگاه کنمو حرف دلمو بزنم
حالا صورتی نیست که از درد و دل باهاش خجالت بکش
فقط خودمم و یک دنیای مجازی فقط و فقط....
لعنت به کسی که میودنه به غیر از وان هیشکی تو زندگیت نیست...
به خاطر اون با کسی نمیری....
ولی بازم تنهات میذاره.....
اهسته بیا چیزی هم ننویس...
نظر هم نگذار....
همان که بخوانی بس است...
من به بی محلی ادمها
عادت کرده ام....
لحظه هایم نازنینند وقتی حضور نازنین تو را دارم
چگونه دم از تنهایی توانم زد وقتی که لحظه لحظه ی
عمرم اکنده از عطر حضور توست
نه من تنها نیستم
این تنهایی من است که تنهاست
( این متنو یکی از دوستای عزیزم برای روز تولدم بهم گفت خیلی دوسش دارم خیلی )
میترسم ، میترسم از لحظه ، لحظه ی عمرم
که بدون تو بگذره ، میترسم از نگاه های
سرد و بی تفاوت که گرمی چشمای تو رو از
یادم ببره
میترسم از سکوتی که راه نفسمو گرفته
سکوتی که نمیذاره اسم تو رو صدا کنم
از این سکوت لعنتی بیزارم ، میترسم
بیا و سکوت قلب خستمو بشکن
خودم نوشتم خیلی دوس دارم نظرتونو راجع بهش بدونم